ولی از سرم پرید این شیفتگی احمقانه تا چندماه بعدش، یکی از مشکلات من اینه که انگار عادت کردم خودمو تو این وضعیت بندازم، در قلبمو به روی یه نفر باز کنم اشتباهی و تو این اشتباه بسوزم و بسازم.
الانم دوباره پر دردم، بدتر از پارسال با این شباهت که باز اینقدر داغون شدم که پناه اوردم اینجا، افکار مشوشم رو اینجا بنویسم. شاید هیچ کس نخونه، البته امیدوارم که هیچکی نخونه چون نه امیدی هست نه سرزندگی ولی مینویسم شاید رها بشم....
عاشقانه های من...برچسب : نویسنده : fghazalezard0 بازدید : 269