به خاطر اون صبر میکنم

ساخت وبلاگ
احمقانه هست

 مثلا من نمیتونم به عزیزترین و نزدیکترین ادمای زندگیم درددلام رو بگم. میام اینجا مینویسم که هرکی میتونه بخونه.

امروز از صبح تا حالا خواب بودم. نه که بیکار باشم، برا خودم برنامه ریزی کردم و کار داشتم، ولی انگیزه نداشتم، میگفتم بیخیال همه چی، چرا ادامه بدم وقتی دلم به هیچی قرص نیست، فقط چندتا تلفن واجب و پیام رو جواب دادم و اومدم اینجا یه سر. الان بعد کلی احساس سردی و ترس و ناامیدی پاشدم. گفتم که چی بخوابی همش. جرات خودکشی که نداری، پاشو ادامه بده... یه چی بخور و بشین پای کارات. ولی فکرم مشغوله. هزارتا فکر مختلف میان و میرن... اینجا مینویسم بعضیاشو کمرنگتر بشه برام.

من دختر سختگیری نبودم، دوس داشتم یکی تو زندگیم باشه که عاشق هم باشیم، هیچ وقت پیدا نشد. یعنی هرکی هم پیدا میشد من فقط دوسش داشتم و اینجور نمیومد تو زندگیم بهتر بود که البته نیومد کسی هم.

فقط یکی پیدا شد که باز من رفتم سراغش ازش راهنمایی بگیرم. وقتی خواستم برم بهم گفت منم تنهام و ازت خوشم اومده بیا با هم باشیم حال همو بهتر کنیم. ولی اونم بعد چند ماه تصمیم گرفت بره زندگیش رو جدیتر بسازه، ازدواج کنه، گفت وقت نداره دیگه، گفت برو سراغ زندگیت...

بعضی وقتا فک میکنم اگه نبود بهتر بود. اومد ذره ذره منو با کنجکاوی شناخت و البته خودم همه چیو بهش گفتم،تقصیر اون نبود. عاشقش شدم به مرور، بعد که دید به کارش دیگه نمیام دیگه رفت. حرفایی هم زد که عذاب وجدان هیچ وقت سراغش نیاد.

الان یه ماهه من موندم و یه دنیا فکر. دوسش دارم با تمام وجودم. ولی نمیتونم داشته باشمش

بهم گفت تو هم برو زندگیت بساز، یعنی اون الان فکرش ازاده، داره کار میکنه، اصلا چجور میتونه؟ چرا من نمیتونم و روز به روز از زندگی متنفرتر میشم به معنای واقعی، چرا نمیتونم سرمو به کارام مشغول کنم بدون اینکه به اون فکر نکنم، بدون اینکه مرتب گوشیمو چک کنم شاید خبری جدید ازش بشه... چرا نمیتونم به ایندم بدون اون امیدوار باشم...

خوب بود حضورش تو زندگیم. باعث شد ببینم چقدر ضعیفم، چقدر نبود عشق تو زندگیم رو همه جنبه های زندگیم اثر داره....

گفت فراموشش کنم. دیگه هیچ وقت برنمیگرده. ولی من نمیتونم. خواسته محاله، هرچقدرم خودمو گول بزنم که اون بدی کرده یا خودت ساده بودی، اشتباهه، ما همو دوس داشتیم  و همه چی برا دوتامون خالصانه بود...

فقط میدونم دیگه نباید بهش زنگ بزنم، نباید لغزش کنم، به خاطر خودم نمیگم، به خاطر اون میگم، زندگی من نابود بشه به درک فدای سرم، زندگی اون خوب بشه و روز به روز پیشرفت کنه.

دوست دارم...

 

 

 

 

 

عاشقانه های من...
ما را در سایت عاشقانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fghazalezard0 بازدید : 281 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 16:08